خدای بزرگ

  

  خدایا این روزهایی که در پیش است را با همه اتفاقاتش به دستان پر توان تو میسپاریم تو داناترینی.

  خدایا دوستانم را به تو می سپارم تو خود قادری و توانا نگهدارشان باش.

 

چه خبره ؟!!!

سلام

هیچ کدوم حوصله درست و حسابی نداریم.

۳ روز بود که نمی تونستم بیام تو وبلاگم.

میگه ای کاش پاهام سالم بود و منم می رفتم!! ای کاش رو  که میگه دلم  آتیش می گیره

خواهم آمد

روزی

خواهم آمد و پیامی خواهم آورد.

در رگها نور خواهم ریخت.

و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! سیب آوردم

سیب سرخ خورشید.

...

...

آشتی خواهم داد.

آشتی خواهم کرد.

راه خواهم رفت.

نور خواهم خورد.

دوست خواهم داشت.

((سهراب سپهری))

 

ای کاش سپهری بود اگه کاندید می شد بهش رای می دادم  حیف که نیست! حیف!

 

به خیر بگذره!!!

دیشب هم  شلوغ بود اینا چی می خوان از جون ما!!!

خدا این هفته رو به خیر بگذرونه

فکر کنم روز سه شنبه و چهارشنبه نشه از خونه اومد بیرون

دیروز با علی رفتیم فیزیوتراپی این بار کلا فیزیوتراپی خیلی خوب بوده و خدا رو شکر به نسبت خوب جواب داده.

فعالیتش بیشتر شده و کم کم وزنش هم داره کم می شه و این یه مقدار به بهتر راه رفتنش کمک می کنه.

موقع برگشتن راهی که نیم ساعته  ما ۲ ساعتی تو ترافیک بودیم وقتی رسیدیم دیگه من بودم که رسما احتیاج به فیزیوتراپی داشتم!!!!!!!

ترافیک طرفداران نامزدها!!!!

سلام

   دیشب و پریشب دقیقا تو زمانهایی که فکر می کردم الان دیگه ترافیک نیست و میشه مثل بچه آدم با ماشین یه چند کیلومتری رو بدون ترافیک طی کرد حسابی موندم تو ترافیک!  ترافیک طرفداران نامزدهای انتخاباتی!!

  تبلیغ که نبود کارناوال بود جالب اینه که برای هم رجز  هم می خوندند! چه ماشینهایی تو خیابون بودند هرکی نمی دونست چه خبره فکر می کرد مراسم تبلیغ جدید ترین ماشینهاست و دارن اونهارو با هم مقایسه می کنن تا خریداران بهتر بتونن تصمیم بگیرند! اینهایی که دارن شعار می دن دارند اسم شرکت ماشینها رو داد می زنن!!  فکر کن!!!!

    دیشب که دلم می خواست ماشین رو وسط خیابون بزارم پیاده برم خونه

    دلم می خواست بدونم واقعا این بچه ها می دونن اصلا دارن چیکار می کنن؟ چه خبره؟ باور کنین خیلیهاشون فقط اومدن بیرون بچرخن و خوش باشن همین

       مخالف خوش گذروندن و کارناوال چرخیدن تو خیابون و این حرفها نیستم دوست هم دارم که شهر رو اینطور پر جنب و جوش ببینم فقط ای کاش این طوری مزاحم مردم نشن و بعدش هم بدونن به چه نتیجه ای می خوان برسن و کوکورانه تصمیم نگیرن نگذارن کسی از جنب و جوششون سو استفاده کنه

روز نگار

سلام

اوضاع رو به راهه . يعني فكر مي كنم كه خوبه!

هفته اي ۳ جلسه داريم مي ريم فيزيوتراپي و علي بهتره

اين روزها خيلي حال و حوصله ندارم

اميدوارم شما حال و احوالتون بهتر از من باشه.

یه موضوع جالب: دکتر علی(همیوپات) بهش گفته برای اینکه حس کف پاش بهتر بشه و راه رفتنش همین طور  بدون کفش روی چمن راه بره   هنوز امتحانش نکرده

 

((شاید من بهتر می دانم که چرا بشر تنها حیوانی است که می خندد.تنها انسان است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند.))

(نیچه)

 

ادامه منفعت و . . .

از دیروز تمام مدت دارم فکر میکنم که من چقدر باعث شدم علی تو این شرایط باقی بمونه و بهتر نشه؟

اصلا آیا اگر اینقدر حمایت نمی شد و همیشه همراه نداشت خوب خوب می شد یا نه بدتر می شد؟

نمی دونم!!!!!!!

دوستای خوبم نظرتون چیه ؟ شما چطور فکر می کنید؟

تشکر

سلام

دوستای خوبمون از همه مهربونیاتون متشکریم

علی بهتره  من هم خوبم


آقای فروغمند سلام

۱. CD به دستمون رسید یه دنیا تشکر دیدمش و چه قدر این ورزش جالبه

۲. در مورد مسئله ای که مطرح کردید من هم چند بار به چیزهایی شبیه به اینی که گفتید فکر کردم اما اسمی براش نداشتم. راستش نمی دونم که باید چه کار کرد که اوضاع درست بشه!

شما نظری ندارید؟ البته بیماری ام اس کلا یه بیماری مرموزی هستش  به خاطر همین واقعیت و غیر از اون  رو خیلی به راحتی نمی تونم تشخیص بدم خوشحال می شم شما راهی پیش روم بزارید.


بعدا تحریر شد:

این مطلب رو یکی از دوستان خوبمون نوشته که اطلاعات خوبی در مورد تعدادی بیماریها  و شرایط روحی بیماران داره و الان مدتهاست که به من و علی کمک زیادی کرده و دیروز برام نوشته که :

........................ یکی از دلایل طول کشیدن بیماریها و عدم درمان اونا چیزیه که بهش میگن دستاورد کاذب. بیمارا یه جورایی میخوان که بیمار بمونن. چون بیماری براشون منفعت داره. البته منفعت کاذب. در این چند ساله اخیر حتی یک بیمار تاکید می کنم حتی یک بیمار ندیدم که از بیماریش منفعتی نبره. از جمله خودم. وقتی مثلا سرما می خورم. خیلی دلم می خواد تو رختخواب بنونم و سر کار نرم. بیمارا آه و ناله دارن. اما جلب توجه هم می کنن و دلسوزی هم نصیبشون میشه. میتونن از زیر بار مسولیت هم در برن. به اینا میگن منفعت. الیته می دونم که شما هم اونا رو کاذب می دونین. ولی آدما به همینا هم می چسبن. متاسفانه تو وبسایت شما هم پره از منفعت کاذب ........................................ 

خیلی وقت بود که این فکر ذهنمو مشغول کرده بود تا اینکه کامنت این دوست عزیز رو دیدم و بدون اجازه برای شما هم پست کردم تا شما هم بخونید و نظر بدید.

البته نظر ایشون بیشتر اینه که بیمار بدون اینکه آگاهی کامل داشته باشه در شرایط بیماریش میمونه چون احساس راحتی بیشتری در این شرایط داره.

مثلا علی الان خیلی از کارهایی که به عهده داره عمدتا به وسیله دیگران انجام میشه چه در محیط کار و چه در خانواده (در صورتی که حداقل ۸۰٪ آنها رو به تنهایی می تونه انجام بده) اگر رفتن به مهمانی خانوادگی یا جلسه اداری ناراحتش می کنه اونو ربط می ده به بیماریش و از زیر کار به نوعی در میره  و خیلی موردهای دیگه ای که به نوعی مرتبط با موضوع هستش گاهی وقتها اینقدر این احساس قوی هست که اگر نخواد کاری رو انجام بده خودش هم باورش میشه که نمی تونه و واقعا پاهاش درد می گیرند و اصلا نمی تونه راه بره !