نامه ای برای آرام عزیز
سلام آرام عزیزم
مرسی دوست نازنینم نمی دونی چقدر خوشحالم که دوست مهربون و خوبی مثل تو دارم
در مورد سئوالهایی که گفتی: علی سال 83 یک حمله داشته که بلافاصله رفته دکتر و بیمارستان و پالستراپی از سال ۸۳ تحت نظر دکتر بوده ولی ربیف نداشت
از آخر اردیبهشت امسال پا درد داشت(ما اردیبهشت مراسم نامزدیمون بود) ولی نگفته و به روش نیاورده خرداد رفتیم پیش دکترش و دکتر فقط 3 تا دگزا داد و خلاص
علی بهتر شد ولی خوب نشد تا آخر مرداد که دیگه اصلا نتونست راه بره و خلاصه رفت بیمارستان وقتی مرخص شد متاسفانه پدرش فوت کرد(خیلی نازنین بود)
همین موضوع خیلی برامون مشکل درست کرد. دکترش گفته که طول می کشه تا به حال هم نزدیک 30 جلسه فیزیوتراپی رفتیم و ورزش و خلاصه استراحت و تغذیه هم خوبه
ولی روحیش خیلی خرابه
از مهر هم ربیف تزریق می کنه و داروهاش هم ویتامین و روغن ماهی و گاباپنتین و زاناکس (آرامبخش و ضد استرس)
مرسی دوست نازنینم نمی دونی چقدر خوشحالم که دوست مهربون و خوبی مثل تو دارم

در مورد سئوالهایی که گفتی: علی سال 83 یک حمله داشته که بلافاصله رفته دکتر و بیمارستان و پالستراپی از سال ۸۳ تحت نظر دکتر بوده ولی ربیف نداشت
از آخر اردیبهشت امسال پا درد داشت(ما اردیبهشت مراسم نامزدیمون بود) ولی نگفته و به روش نیاورده خرداد رفتیم پیش دکترش و دکتر فقط 3 تا دگزا داد و خلاص
علی بهتر شد ولی خوب نشد تا آخر مرداد که دیگه اصلا نتونست راه بره و خلاصه رفت بیمارستان وقتی مرخص شد متاسفانه پدرش فوت کرد(خیلی نازنین بود)
همین موضوع خیلی برامون مشکل درست کرد. دکترش گفته که طول می کشه تا به حال هم نزدیک 30 جلسه فیزیوتراپی رفتیم و ورزش و خلاصه استراحت و تغذیه هم خوبه
ولی روحیش خیلی خرابهاز مهر هم ربیف تزریق می کنه و داروهاش هم ویتامین و روغن ماهی و گاباپنتین و زاناکس (آرامبخش و ضد استرس)
بازم مرسی آرام عزیزم
پ ن : دوستای خوبم اگه می تونید شما هم منو راهنمایی کنید.
+ نوشته شده در دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۷ ساعت ۸:۵۱ ق.ظ توسط گلی
|